کاپیتالیسم و دموکراسی (2)
برگردان میم حجری برگردان میم حجری

 


آرتور روزنبرگ (1889 ـ 1943)
مورخ تاریخ باستان و سیاستمدار مارکسیست آلمانی الاصل
از اعضای حزب کمونیست آلمان (1918 و 1920)
تبعید سوئیس (1933)
تبعید انگلستان (1934)
پروفسور تاریخ باستان در دانشگاه لیورپول
تبعید آمریکا (1937)
پروفسور تاریخ باستان در دانشگاه برووکلین آمریکا
آثار:
دموکراسی و مبارزه طبقاتی در جهان باستان (1921)
تاریخ بلشویسم (از مارکس تا کنون) (1932)
فاشیسم و جنبش توده ای ـ ترقی و تلاشی آن (1934)
دموکراسی و سوسیالیسم (1938)
دموکراسی و مبارزه طبقاتی (193)

کاپیتالیسم و دموکراسی
(تأملاتی در زمینه رابطه ای مسئله زا)
پروفسور دکتر فرانک دپه

فصل دوم
آزادی ـ برابری ـ برادری (همبستگی)

• تضاد یادشده در انقلابات بورژوائی شکوفا می شود.
• شعار «آزادی ـ برابری ـ برادری (همبستگی)» متعلق به سال 1789 (انقلاب کبیر فرانسه) از سوی سیستم های بزرگ تفکر سیاسی قرن نوزدهم ـ لیبرالیسم و سوسیالیسم ـ بطرزی متفاوت و چه بسا متضاد مورد تفسیر قرار می گیرد.

I
آزادی

• آزادی برای لبیرالیسم به معنی برچیدن «قید و بند های فئودالی» است:

1

• به معنی خودفرمائی سیاسی طبقه بورژوا در مقابل سلطنت استبدادی است.

2

• به معنی امکان پذیر ساختن تحرک آزاد نیروی کار در «بازار کار» است.

3

• به معنی پایان دادن به سیستم ارباب ـ رعیتی است.

4

• به معنی ممنوعیت کار بردگی است.

II
برابری


• برابری برای لیبرالیسم ماهیتا به معنی برابری حقوقی است و به هیچوجه به معنی برابری سیاسی شهروندان نیست:
حق انتخابات عمومی و برابر برای اولین بار در قرن بیستم بوسیله جنبش کارگری (بر ضد انتخابات نابرابر مبتنی بر میزان ثروت، املاک و مستغلات) به بورژوازی تحمیل می شود.

• دموکراسی
در قرن نوزدهم جزو شعارهای چپ ها ست و بنظر خیلی ها با سوسیالیسم مترادف است.


• مراجعه کنید به آثار آرتور روزنبرگ

• مفهوم «برابری» لیبرالیسم (تا امروز) اصلا و ابدا شامل اقتصاد و جامعه نمی شود.

• شعار سه بندی «آزادی ـ برابری ـ برادری (همبستگی)» برای چپ ها قبل از همه به معانی زیرین بوده است:


1

• آزادی (به انضمام آزادی فردی) تنها بشرط برابری اقتصادی و تأمین اجتماعی می تواند وجود داشته باشد.

2

• حقوق مربوط به آزادی و حقوق شهروندی (که با اعلامیه حقوق بشر اعلام می شود) باید واقعا اعتبار عام داشته باشد.

3

• در جامعه باید بر ضد قانون رقابت ایندیویدوئالیستی در بازار، روابط مبتنی بر همبستگی و تأمین اجتماعی برقرار شوند.

کارل پولانی (1886 ـ 1964)
مورخ اقتصادی مجارستانی ـ اطریشی
عالم اقتصاد و علوم اجتماعی
برقراری پیوند میان تئوری اقتصادی ـ علوم سیاسی ـ آنتروپولوژی فرهنگی
آثار:
تحول بزرگ (کتاب اصلی جامعه شناسی است)
منشاء فرم پولی اقتصاد

• کارل پولانی فاجعه اوایل قرن بیستم را در طلاق قوای بازار از «همسر» اجتماعی شان می داند.

• بنظر کارل پولانی، آزادی با کنترل مستقیم بازارها در پیوند مستقیم قرار دارد:


• «حقوق شهروندی که تاکنون برسمیت شناخته نشده اند، باید به قانون اساسی دولتی ضمیمه شوند.

• پایان اقتصاد بازار می تواند آغازدوره ای از آزادی باشد که بشریت هرگز به خود ندیده است.
• آزادی نه فقط عملا بمثابه حق غیر طبیعی طبقات ممتاز، بلکه به مثابه حقوق تضمین شده که از مرزهای تنگ عرصه سیاسی پا بمراتب فراتر می نهد و به ساختارهای درونی جامعه می رسد.»

رابطه کاپیتالیسم با دموکراسی و همچنین حتی درک دموکراسی هرگز نمی تواند چنین ساده لوحانه مطرح شود که فوکویاما و فریدمن و مریدان بیشمارشان مطرح می کنند.

• رابطه کاپیتالیسم با دموکراسی و همچنین حتی درک دموکراسی ـ درست برعکس ـ بوسیله تضادهائی مشخص می شوند که در مبارزات سیاسی و اجتماعی تا عصر حاضر بکرات شعله ور شده اند و بنا بر شرایط زمانی تاریخا مشخص چهره عوض می کنند.


• نقش دوگانه بورژوا ـ شهروند که مارکس جوان کشف و افشا می کند، تضاد اصلی دموکراسی بورژوائی را نشانه گذاری می کند:

• برابری فرمال شهروندان (که قبل از تحمیل حق انتخابات عمومی از سوی جنبش کارگری به هیچوجه وجود نداشته) در تضاد ساختاری با نابرابری اجتماعی صاحبان وسایل تولید و کارگران مزدبگیر قرار دارد.

• این نابرابری اجتماعی (میان طبقات) به نوبه خود، پایه مناسبات قدرت سیاسی را تشکیل می دهد که در دولت جمع می آیند.


• (انتقاد مارکسیستی از دموکراسی بورژوائی بمدت مدیدی ندیده که در روابط حاکمیتی میان جنسیت ها بورژوازی حتی برابری فرمال را هم برسمیت نشناخته است.)


• آماج مبارزه توده های تحت ستم حل این تضاد ساختاری از طریق گسترش دموکراسی در خود جامعه است.

• مارکس این آماج را به مثابه «بازپس گرفتن قدرت دولتی از سوی خلق» جمعبندی می کند و منظورش دورنمای کمونیستی است.

• اما در واقع، پس از 1917 بطرز بکلی دیگری توسعه یافته است.

• در دورنمای رفرمیستی حزب سوسیال ـ دموکرات، برعکس، هدف این بود که تناسب قوا میان طبقات اجتماعی در قانون اساسی بصورت قراردادی ثبت شود و بوسیله دولت دموکراتیک تضمین گردد.


قرآن تربورن (1941)
جامعه شناس معروف جهان از سوئد
پروفسوری دانشگاه های بیشماری در همه قاره های جهان
آثار:
انتقاد از مکتب فرانکفورت (1970)
علم ـ طبقه ـ جامعه (1976)
طبقه حاکم چه خواهد کرد، اگر من حاکم شوم؟ (1980)
آسیا و اروپا در گلوبالیزاسیون (2005)
نابرابری در جهان (2006)
از مارکسیسم تا پسامارکسیسم (2009)
جهان ـ راهنمائی برای مبتدیان (2010)

• برسمیت شناسی مالکیت خصوصی و بازار می بایستی با تضمین کلکتیف مزدبگیران بوسیله قانون، قراردادهای کار و دولت رفاه مدرن (به انضمام «کار تماموقت») در رابطه باشد.
• این «صیغه موقت دموکراسی با لیبرالیسم» (به قول قرآن تربورن) در روزگار معروف به «عصر طلائی» کاپیتالیسم فوردیستی
پسا جنگ خوانده شد.

• تحقق این توافق همواره در نتیجه مبارزه طبقاتی میان طبقات و تناسب قوای طبقاتی تاریخا مشخص مبتنی بر آن بوده است.

ولفگانگ ابندروت (1906 ـ 1985)
پولیتولوگ و حقوقدان سوسیالیست آلمانی
از اعضای جنبش پرولتری جوانان
عضو سازمان جوانان حزب کمونیست آلمان
عضو حزب کمونیست آلمان
از اعضای مدد سرخ
از اعضای مقاومت آلمانی
از فعالین جنبش صلح
مسئول تربیت گروه های جوانان متحد با انجمن جوانان سوسیالیست آلمان
پس از اخراج از حزب کمونیست، عضو حزب کمونیست ـ اوپوزیسیون
آثار:
دولت بوروکراتیک اداره شونده و دموکراسی اجتماعی (1955)
سندیکاهای آلمان ـ راه انتگراسیون دموکراتیکی (1989)
ترقی وبحران سوسیال ـ دموکراسی آلمان (1964)
تاریخ اجتماعی جنبش کارگری اروپا (1965)
مقدمه بر کتاب خشم خروشان ـ شهر مقاومت (1965)
جامعه آناگونیستی و دموکراسی سیاسی (1968)
معروف به پروفسور پارتیزان

• ولفگانگ آبندروت مسئله اصلی رابطه مبارزه طبقاتی، جنبش کارگری و دموکراسی را که برای قرن بیسم تعیین کننده بوده، در مفهوم «دموکراسی سیاسی و جامعه آنتاگونیستی» جمعبندی می کند.
• از این رو، مسائل قانون اساسی به میدان مبارزه مبدل می شوند:
• رابطه میان آزادی های بازار و مداخلات دولتی در هر مورد معین چگونه ارزیابی می شود و بلحاظ محتوا تعیین می گردد؟

• بویژه در «بحران های بزرگ» توسعه کاپیتالیستی، که شیوه تنظیم خاص انباشت سرمایه برای دوره توسعه، ترک برمی دارد و رابطه اقتصاد و سیاست باید از نو برقرار شود، دینامیسم و نیروی مبارزات طبقاتی در زمینه غلبه منافع طبقه ای بر منافع طبقات دیگر نقش تعیین کننده بازی می کنند.

• توماس مارشال ـ جامعه شناس انگلیسی ـ بر آن است که دموکراسی ـ قبل از همه ـ در اروپای غربی و آمریکای شمالی از مراحل توسعه مختلفی می گذرد:
• از برسمیت شناسی افراد انسانی به مثابه سوبژکت های حقوقی در زمینه حق شرکت در حیات سیاسی (حق انتخابات عمومی، آزادی ائتلاف) تا سیستم حقوق شهروندی اجتماعی.

• منظور توماس مارشال، دولت رفاه مدرن در سال های پس از جنگ جهانی دوم (1945) است که تاریخچه خاص خود را در فاصله دو جنگ جهانی اول و دوم دارد.

• اسپینگ ـ اندرسون این خط را ادامه می دهد و از دموکراسی سوسیال ـ دموکراتیکی از نوع اسکاندیناوی دفاع می کند. (سه کلمه کاپیتالیسم رفاه، 1990)

• این مدل، نتیجه مبارزات جنبش کارگری بوده است.

• آماج این مدل انتگراسیون (همپیوندی) اجتماعی بوده است.


I
انتگراسیون اجتماعی

• آماج های انتگراسیون اجتماعی به شرح زیرند:

1

• کاهش فاصله طبقاتی

2

• برجسته کردن بخشی از سیستم اقتصادی کاپیتالیستی و بازار کار مربوطه که فرم کالائی نداشته باشد.

3

• انتگراسیون اجتماعی به معنی سیاسی کردن و سازماندهی جامعه مدنی نیز است.
• اینجا بکمک اتحادیه ها و انجمن های اجتماعی (مثلا سندیکاها) به تشکیل سازمان های واسط میان جامعه و دولت ـ به معنای محدود کلمه ـ اقدام می شود.

• بنظر کنسرواتیوها این پدیده به تضعیف جوهری دولت بوسیله قدرت اتحادیه ها و انجمن های اجتماعی سازمان یافته منجر می شود.

• حقیقت امر اما از قراری دیگر است:

• اینجا ـ برعکس ـ ما با عناصر واقعی خودفرمائی جامعه و لذا با برگرداندن مجدد دولت به جامعه سر و کار داریم.

• اما متأسفانه به سبب بروکراتیزاسیون قدرت اتحادیه ها و انجمن های اجتماعی (مثلا سندیکاها) و تا حدودی به سبب «دولتی شدن» بخشی آنها در نتیجه وابستگی به امکانات دولتی، این گشتاورها واپس رانده شده اند.

• این گشتاورها اما در هر حال، میدان مهمی را در مبارزه بخاطر هژمونی تشکیل می دهند:
• آنتونیو گرامشی با مفهوم «دولت انتگرال (همپیوند)» همین مسئله را مورد تأکید قرار می دهد. (آنتونیو گرامشی، «دفاتر زندان» 1991 ـ 2002)

ادامه دارد

May 13th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي